92/7/18
10:14 ع
به گزارش نکات پرس به نقل از برای مردم، مصطفی-ش 50سال سن دارد و رفتگر شهرداری است با آن لباس نارنجی و جاروی چوبی دسته بلندش هر روز 30کیلومتر راه را با موتور می آید تا به محل کارش برسد. مصطفی از کار و زندگی اش اینگونه برایمان میگوید که "من اصالتا اهل دولت آبادم، هر روز کیلومترها راه می آیم تا شهر شما را تمیز کنم و این برایم یک افتخار است، اینکه مملکت خودمان را تمیز می کنم "
او میگوید که از رزمندگان دفاع مقدس است و آن روزها را اینگونه توصیف میکند "آن روزها درست است سخت بود، نان نبود، ماشین نبود، خانه نبود، امنیت نبود و.. اما آدم ها باهم مهربانتر بودند، صافتر بودند؛ این همه بلایی که سرمان می آید، این همه خشکسالی و... همه بخاطر همین است. ما آدم ها خودمان به هم رحم نمیکنیم، دشمن هم شده ایم، دروغ میگوییم، خب اینها همه مکافات دارد. اما زمان جنگ بهتر بود، مخصوصا توی جبهه ها "
به او میگویم چرا دنبال حقوقتان را نمی گیرید؟ دولت از شما حمایت میکند! آهی میکشد و دوباره حرفهایش رنگ و بوی سیاسی میگیرند. از سیاست های احمدی نژاد شروع میکند و به دلهره های آینده اش میرسد.
مصطفی میگوید "احمدی نژاد خوب بود، مثل خودمان بود، درد ما را می فهمید، حتی من یک عکس از او دیدم که لباس ما را تنش کرده بود، احمدی نژاد خیلی به فکرمان بود، همین [یارانه] هدفمندی که میداد میدانی چه اثری داشت؟ من اجاره خانه ام را با آن میدهم! برای همه خوب بود، منِ بی پول میتوانستم خرید کنم و نان شبم را تهیه کنم، خب این پول را به کی میدادم، به مغازه دار، اونهم کاسبی اش خوب میشد، مغازه دار چکار میکرد؟ پول را میداد به کارخانه دار، خب کارخانه دار هم وضعش خوب میشد. کارخانه دار چکار می کرد؟ پول را میداد به کارگرهای بیچاره کارخانه، کارگر هم یک نانی سر سفره میبرد. همه سود میکردند، همه!"
اما آقا مصطفی به همین جا قناعت نمیکند و نقدی هم بر نظریه توسعه با زبان سادهی خودش دارد "اما قبل از احمدی نژاد اینطور نبود! آنها پولهای مملکت را میدادند به کارخانه دار، او هم میرفت خانه بزرگ میخرید، بچه هاش میرفتند خارج، ماشین خارجی سوار میشد، برای زنش طلا میخرید و... آخر سر اگر چیزی تهش میماند، میداد به کارگرش! ما ندارها هم که هر روز ندارتر می شدیم، من میترسم، میترسم دوباره همین کارها را بکنند، احمدی نژاد می گفت که میخواهد [یارانه حاصل از] هدفمندی را بکند 250 هزارتومان، اما نشد..."
تحلیل ساده افرادی چون این رفتگر زحمتکش شهرمان، اشاره به نظریه اقتصادی دولت عدالت دارد که در مقابل نظریه سرمایه داری و توسعه محور قرار داشت. امروزه بسیاری از اقتصاددانان بزرگ، راهبرد "توزیع ثروت از پایین" را راه حل مناسبی برای گردش صحیح مالی در جامعه و کاهش فاصله طبقاتی عنوان میکنند که در گذشته با اقداماتی چونهدفمندی یارانه ها، پرداخت سهام عدالت، حق دارو و غیره انجام می پذیرفته است.
در آخر می خواهم از این پیرمرد خدوم چند عکس برای گزارشم تهیه کنم که موافقت نمی کند و می گوید "برایم درد سر میشود، نانم را میبرند، بیخیال"
ای پیک راستان خبر یار ما بگو....احوال گل به بلبل دستان سرا بگو.....ما محرمان خلوت انسیم غم مخور.....با یار آشنا سخن آشنا بگو.....برهم چو میزدآن سر زلفین مشکبار.....با ما سر چه داشت زبهر خدا بگو.....آن کس که منع ما زخرابات می کند.....گو درحضورپیر من این ماجرا بگو.....گردیگرت برآن دردولت گذربود.....بعداز ادی خدمت وعرض دعا بگو.....هرچندما بدیم تو مارابدان مگیر.....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو....بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان.....با این گدا حکایت آن پادشاه بگو.....جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند....بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو.....جان پرور است قصه ارباب معرفت.....رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو