88/11/29
2:18 ع
سلام عزیزان، سلام سروران.
دست وپا شکسته اییست ناقص از شب های دلم تقدیم دلای آفتابی شما.هر چند سه تار زندگیم نمی نوازد ولی یادم خواهد ماند که همیشه مدیون ودست بوستان هستم .تشکر می کنم از همه شما دوستان و اساتید محترم که دست وپا شکسته های این شاگرد کوچک را به نقد می کشید.
دلم می گویدش هر شب که از شب ها هراسانم
و چشمم ناله ها دارد که من هم غرق بارانم
دو بیتی می سراید دل ، در این آشوب بی فریاد
تو نالانی دلم اما ، منم آغاز پایانم
به تقدیرم نمی بینم به جز غم های پی در پی
شهادت می دهد مهتاب اسارت برده ایی جانم
شکایت می کنم روزی اگر باشد خداوندی
که من پیدا ترین بودم تو کردی محو و پنهانم
دو دفتر مثنوی دارد دلم از دست تنهایی
تو می خندی ، تو می گردی ، و من دورم ز یارانم
شقایق های خوش بویی که روزی دست من دادی
تو رفتی بی وفا اما ، هنوز باقی به گلدانم
اگر شاعر شوم روزی ، غزل را با دلم گویم
بخوانیدش عزیزانم که من هم پیر کنعانم
***
کاش می شد با من همیاری کنی
غصه ها از سینه ام عاری کنی
کاش می شد چشم در چشمان من
بر وجود خسته ام زاری کنی
کاش می شد همچو لیلی مثل جوی
عشق را پای دلت ساری کنی
کاش می شد با تو بودن لحظه ها
هر دم از آن را چو رود جاری کنی
کاش می شد در عزایم روز مرگ
با سیاه پوشان عزا داری کنی
این نیمچه غزل آخری رو من 21/7/1381 ساعت 9 صبح سروده بودم که تقدیم می کنم به همه اونایی که کلمه کاش توی فرهنگ لغت زندگیشون نیست وانشاالله نخواهد بود.( قافیه ها بعد از نقد استاد عزیز،جناب آقای سید محمدرضا هاشمی زاده اصلاح شد)
***
یا علی
88/11/19
5:24 ع
با عرض سلام خدمت همه عزیزان، دست وپا شکسته ایی سروده ام که امیدوارم دوستان و سروران گرامی با نقد خود من را در رفع عیوب یاری بفرمایند.
صدایم سکوت و تو فریاد داری هنوز
نشانی همان و خرابات ، آری هنوز
جوابی ندارم ، نداری پاسخ دهی ؟
که آیا تو هم مثل دیروز ، یاری هنوز
تو شاید سفر کرده ایی دورها با یکی
کجا رفته ایی ؟ اشک من باز جاری هنوز
همانند مرغی به پرواز دل داده ایی
ومن بی تو از شوق پرواز عاری هنوز
تو ماهی ، به هر جا که رفتی ، تابان شده
نگاه کن دلم ، روزگارش تاری هنوز
گذر کن شبی ، گر دلت سوخت یادم کنی
بیا تا ببینی چنین کار زاری هنوز
هراسم نه اینست دلم باخت ، بازنده شد
هراسم همین روزگارست ، خواری هنوز
***
آخه دنیا ، تو حیرونم سی چت که ؟
دلم خوش بی ، پریشونم سی چت که ؟
میون دوستان جایم وطن بی
به غربت گو تو مهمونم سی چت که ؟؟؟
***
88/11/4
10:18 ص
سلام دوستان عزیز.دست وپا شکسته ایی دیگر دیگر تقدیم می کنم که امیدوارم دوستان ایرادات عروضی جهت اصلاح به بنده گوشزد فرمایند.
یا علی
88/10/19
6:37 ع
دوستان ضمن عرض سلام ،دست وپاشکسته ایی گفته ام(سروده ام ) ناقابل و...شرم دارم بگویم تقدیمتان ولی خوشحال خواهم شد اگر منت نهاده و ایراداتم گوشزد بفرمایید.
عهد با ما ولی، دست به اغیار چرا
روی لبخند ولی قصدْ به آزار چرا
نیش در نیش زنی رسمْ مگر بود تو را
شکل چون ماه ولی قلبْ چو صد مار چرا
عهد کردیم بسازیم، عجب ساختنی!
کاخ در کاخ ولی میل به آوار چرا
باز فریاد کشم راه مگر سهل نبود
راه، هموار ولی سعی به تکرار چرا
کاش آغاز نمی شد که بیمار شوم
دست درمان ولی زهر به بیمار چرا
دوش اما شنیدم یکی گفت به من.....
دست بردار یدی عشق به هر خار چرا
یا علی
88/10/5
11:30 ص
ای پیک راستان خبر یار ما بگو....احوال گل به بلبل دستان سرا بگو.....ما محرمان خلوت انسیم غم مخور.....با یار آشنا سخن آشنا بگو.....برهم چو میزدآن سر زلفین مشکبار.....با ما سر چه داشت زبهر خدا بگو.....آن کس که منع ما زخرابات می کند.....گو درحضورپیر من این ماجرا بگو.....گردیگرت برآن دردولت گذربود.....بعداز ادی خدمت وعرض دعا بگو.....هرچندما بدیم تو مارابدان مگیر.....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو....بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان.....با این گدا حکایت آن پادشاه بگو.....جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند....بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو.....جان پرور است قصه ارباب معرفت.....رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو