92/3/27
12:17 ع
بی معرفتی برای دولت آینده است،که دولتهای احمدینژاد را یکسویه و یکطرفه به بی لیاقتی متهم کند.
در 6 سال اول آقای دکتر احمدینژاد دارای خصوصیات و امتیازات برجستهای بود که نه فقط هیچ یک از رویه های مجموعه و دولتمردان دولتهای سازندگی و اصلاحات برخوردار نبودند، بلکه در مواردی 180 درجه با آن امتیازات برجسته و کم نظیر فاصله داشتند به چند نمونه اشاره میکنم:
1 ـ دولتهای قبل از احمدینژاد مدیرانی را انتخاب میکردند و مسئولیتها بهگونهای که انگار ریشه جدای آنهاست، در میان خود تقسیم کرده بودند. احمدینژاد این دیوار را شکافت و مسئولیتها را به نیروهای جدید و تازه نفس داد.
2 ـ احمدینژاد عدالت اقتصادی را با هدایت سرمایههای به سوی بخشهای کشور، شریک عنوان اقشار آسیبپذیر جامعه در سودهای حاصل از فعالیتهای اقتصادی به مرحله اجرا گذاشت و امکانات و ثروت ملی را به کلانشهرها اختصاص نداد بلکه به دور افتادهترین نقاط کشور هم اختصاص داد که هرگز روستاها در قبل نمیدانستند، در آن نقاط محروم کشور هم جزئی از این مملکت است.
3 ـ احمدینژاد با حقوق اقتصادی دانشگاه امرار معاش، اتومبیل قدیمی خود را به سازمان بهزیستی اهدا کرد؛ او هرگز زندگی اشرافی نداشت و تمایل به اینکار نه است؛ او واقعاً ساده زیستترین رئیس جمهور بود.
4 ـ میزان عمران و آبادانی که از طرف او صورت گرفت در بعضی از موارد کم نظیر و دهها برابر دولتهای قبل از خودش بود.
5 ـ بالاترین خدمت به اقشار ضعیف جامعه نسبت به قبل از خود انجام داد.
6 ـ او هرگز در مقابل استکبار کوتاه نیامد و از حقوق مردم ایران دفاع کرد که چالش هستهای نمونه ای از آن است.
همانطور که قبلاً اشاره کردم متاسفانه طی 2 سال اخیر آقای احمدینژاد به علت نفوذ افراد منحرف و مشکوک سیر قهقرایی داشته که با اصول اولیه در تضاد بود و حتی 180 درجه تغییر کرده بود.
به هر جهت ای کاش میشد احمدینژاد را بدون این 2 سال گذشته قضاوت کرد...
ای پیک راستان خبر یار ما بگو....احوال گل به بلبل دستان سرا بگو.....ما محرمان خلوت انسیم غم مخور.....با یار آشنا سخن آشنا بگو.....برهم چو میزدآن سر زلفین مشکبار.....با ما سر چه داشت زبهر خدا بگو.....آن کس که منع ما زخرابات می کند.....گو درحضورپیر من این ماجرا بگو.....گردیگرت برآن دردولت گذربود.....بعداز ادی خدمت وعرض دعا بگو.....هرچندما بدیم تو مارابدان مگیر.....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو....بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان.....با این گدا حکایت آن پادشاه بگو.....جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند....بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو.....جان پرور است قصه ارباب معرفت.....رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو