88/9/20
3:19 ع
اردیبهشت 84من افتادم فاتب (تهران). روزای اخر آموزشی تخصصی توی تهران قدم میزدم توی شهر تا رسیدم سر یه چهار راه به اسم کلهر - نواب . افسر وظیفه چهار راه به من گفت : دعا می کنم :
اولا : راهنمایی و رانندگی نیفتی
دوما: اگر راهنمایی افتادی منطقه نه و ده نیفتی
سوما:اگر منطقه نه وده راهنمایی افتادی این پست یعنی کلهر - نواب نیفتی
الغرض ما افتادیم راهنمایی - منطقه نه وده و درست همون چهار راه کلهر - نواب
این چهار راه از پر ترافیک ترین ها توی تهرانه......یعنی اتوبان چمران از شمال و اتوبان نواب از جنوب میرسند به خیابون آزادی.... واین یعنی افتضاح ترافیکی(فقط خدا میدونه چی میگم)
از همون اردیبهشت 84که من رفتم سر این چهارراه می گفتن امروز فردا تونل توحید شروع میشه و طرح آماده است و شما افسرا های این پست دیگه راحت میشین.الغرض شهردار سابق ،بعد از افتتاح تونل رسالت ،میخواست تونل توحید شروع کنه که آقا شد رییس جمهور و داغ تونل به دل من و سید برهان ویعقوب بیابانی ( هم پستی ها این چهار راه)موند. تا حالا که شهردار فعلی تونل توحید رو ساختند وحالا هم داره افتتاح میشه واین واسه من و حتما واسه سید برهان ویعقوب ودیگر بچه ها ی بدشانس که اینجا پست داده اند ،یه کم غصه آوره و البته دردناک که ما افسر های این پست ، خدا میدونه چه جهنمی تحمل می کردیم وحالا افسرای این پست بعد از افتتاح تونل توحید باید با دمشون گردو بشکنند.
ببخشید چون دارم سکته می کنم از بدشانسی و زجری که توی این جهنم کشیدیم ،اسم تونل توحید که میاد دلم میخواد برم .....
یا علی
ای پیک راستان خبر یار ما بگو....احوال گل به بلبل دستان سرا بگو.....ما محرمان خلوت انسیم غم مخور.....با یار آشنا سخن آشنا بگو.....برهم چو میزدآن سر زلفین مشکبار.....با ما سر چه داشت زبهر خدا بگو.....آن کس که منع ما زخرابات می کند.....گو درحضورپیر من این ماجرا بگو.....گردیگرت برآن دردولت گذربود.....بعداز ادی خدمت وعرض دعا بگو.....هرچندما بدیم تو مارابدان مگیر.....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو....بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان.....با این گدا حکایت آن پادشاه بگو.....جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند....بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو.....جان پرور است قصه ارباب معرفت.....رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو