92/7/5
1:6 ع
از روز روی کار آمدن حسن روحانی بحث رابطه ایران و آمریکا ، دهن به دهن بین مردم میگردد تا این روزها که چشم شهری وروستایی به نیویورک است وچه می شود های آن مکان این روزها مقدس .
حق طبیعی هر فردی است که تا زنده است در رفاه باشد و آسایش داشته باشد والبته آرامش. اما آنچه بیشتر این روز ها خودنمایی میکند از یک سو ، بهره برداری تبلیغاتی تیم حسن روحانی از موضوع رابطه ایران و آمریکا برای انتخابات 96 و از سوی دیگر راه حل پایان مشکلات از سمت مردم در دستان آمریکا یافتن.
این همه ماجراهای است که این روزها دارد اتفاق می افتد.....
-خوش بینی محض به کلید حل مشکلاتمان در دستان آمریکا
-عزیز و دوست داشتنی شدن سران آمریکایی بین مردم
-معجزه گر دانستن روحانی و وزیر امور خارجه اش جناب ظریف
اینها جدا از بحث مسائل سیاسی ، نشان از یک عافیت طلبی و دنیا طلبی بین مردمی است که ملقب به شیعیان علی بن ابی طالب هستند.اینها همان شیعیان حسین فاطمه هستند که هرگز ذلت نپذیرفت مقابل دشمن ولو به قیمت قتل عام خود ویاران وخانواده اش به دست دشمن. این مردم شیعیان همان حسینند منتهی به اسم نه به عمل.
دلم آدم لک میزند در این روزها کسی هم باشد بگوید مرگ برآمریکای خونخوار کثیف.بگوید این امریکا به ما ظلم کرده است.به اسلام ومسلمین دارد ظلم میکند...اما حاشا از حتی یک نفر......
همه گوش به اخبار که آیا تماسی بین دست راست حسن روحانی ودست راست اوباما صورت گرفت یا نه.
همه خوش بین به اینکه رابطه خوب میشود دلار ارزان میشود تحریم ها برداشته میشود جنس ارزان میشود گل ها شکوفه میدهند و.........
نمیدانم این آمریکای این روزها عزیز ، چقدر عزیز بوده وما نمیدانستیم.یعنی عقل ما نمیکشد که بفهمد عزیزی آمریکای عزیز را .درک نمیکند شعور ما مثل مردم عزیزمان.
بهرحال ما همان ملتی هستیم وقتی عراق حمله کرد 96/5 درصد برای دفاع از کشور در خانه نشستیم یا ترک وطن کردیم و فقط 3/5 درصد مقابل گلوله های دشمن سینه سپر کردیم......
ما این هستیم...امروزم اگر آمریکا دوست شده ایم وفراموش کرد ه اییم همه چیز را جای تعجبی وجود ندارد.
یاعلی
ای پیک راستان خبر یار ما بگو....احوال گل به بلبل دستان سرا بگو.....ما محرمان خلوت انسیم غم مخور.....با یار آشنا سخن آشنا بگو.....برهم چو میزدآن سر زلفین مشکبار.....با ما سر چه داشت زبهر خدا بگو.....آن کس که منع ما زخرابات می کند.....گو درحضورپیر من این ماجرا بگو.....گردیگرت برآن دردولت گذربود.....بعداز ادی خدمت وعرض دعا بگو.....هرچندما بدیم تو مارابدان مگیر.....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو....بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان.....با این گدا حکایت آن پادشاه بگو.....جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند....بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو.....جان پرور است قصه ارباب معرفت.....رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو