93/2/8
2:45 ع
دکتر داوری:به اعتقاد من، آقای احمدینژاد نه دچار انفعال شد و نه الآن فعالیت خاصی را آغاز کرده است. آقای احمدینژاد از دولت آقای روحانی استقبال کرد. او از تکتک آرای آقای روحانی در انتخابات صیانت کرد. آنطور که من شنیدم، وقتی برخی از نزدیکان آقای روحانی نگران بودند و شب انتخابات با دفتر اقای احمدینژاد تماس گرفتند؛ دفتر آقای احمدینژاد از قول ایشان به آقای روحانی قول صریح دادند که ذرهای دغدغه نداشته باشید و ما اجازه جابجایی یک رأی را هم نخواهیم داد. بعد هم که در انتخابات کاملا امانتدارانه برخورد کردند و در شرایطی که با 200 تا 300 هزار رأی انتخابات به دور دوم میرفت، آقای روحانی به پیروزی رسیدند. بعد از انتخابات، تنها رییسجمهوری که در تاریخ ایران به استقبال منتخب بعدی رفت و در دفتر او حاضر شد، آقای احمدینژاد بود. این احترام ویژه پیامهای خاصی داشت؛ اما برخی سایتهای حامی آقای روحانی با طعنه و کنایه با این اقدام برخورد کردند. در دوره انتقال دولت هم، آقای احمدینژاد از همه وزرا و مدیران ارشد دولت قبل خواست تا به دفتر آقای روحانی مراجعه کنند و گزارش عملکرد بدهند. بنابراین، در این مرحله هم آقای احمدینژاد حسن نیت خود را نشان داد. بعد از تشکیل دولت آقای روحانی هم، بخشی از سکوت آقای احمدینژاد با این هدف بوده که دولت بتواند در آرامش کار خود را پیش ببرد. و الا، آقای احمدینژاد هم میتوانست از همان ابتدا موضع بگیرد و با حاشیهسازی و تحرکات رسانهای دغدغههایی را برای دولت آقای روحانی ایجاد کند؛ مشابه برخوردی که آقای هاشمی بعد از تشکیل دولت نهم در سال 84 از خود نشان داد. اما در برابر این اقدامات، دولت آقای روحانی چگونه با آقای احمدینژاد برخورد کرد؟ دولت یازدهم حتی از صدور مجوز یک دانشگاه خصوصی به فردی که جدا از هشت سال ریاست قوه اجرایی کشور شخصا دانشیار دانشگاه است، دریغ کرد. طبیعی است که وقتی این مجموعه برخوردها اتفاق میافتد، بهتدریج آن حسن نیت اولیه دچار فرسایش میشود.
ای پیک راستان خبر یار ما بگو....احوال گل به بلبل دستان سرا بگو.....ما محرمان خلوت انسیم غم مخور.....با یار آشنا سخن آشنا بگو.....برهم چو میزدآن سر زلفین مشکبار.....با ما سر چه داشت زبهر خدا بگو.....آن کس که منع ما زخرابات می کند.....گو درحضورپیر من این ماجرا بگو.....گردیگرت برآن دردولت گذربود.....بعداز ادی خدمت وعرض دعا بگو.....هرچندما بدیم تو مارابدان مگیر.....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو....بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان.....با این گدا حکایت آن پادشاه بگو.....جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند....بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو.....جان پرور است قصه ارباب معرفت.....رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو