88/10/19
6:37 ع
دوستان ضمن عرض سلام ،دست وپاشکسته ایی گفته ام(سروده ام ) ناقابل و...شرم دارم بگویم تقدیمتان ولی خوشحال خواهم شد اگر منت نهاده و ایراداتم گوشزد بفرمایید.
عهد با ما ولی، دست به اغیار چرا
روی لبخند ولی قصدْ به آزار چرا
نیش در نیش زنی رسمْ مگر بود تو را
شکل چون ماه ولی قلبْ چو صد مار چرا
عهد کردیم بسازیم، عجب ساختنی!
کاخ در کاخ ولی میل به آوار چرا
باز فریاد کشم راه مگر سهل نبود
راه، هموار ولی سعی به تکرار چرا
کاش آغاز نمی شد که بیمار شوم
دست درمان ولی زهر به بیمار چرا
دوش اما شنیدم یکی گفت به من.....
دست بردار یدی عشق به هر خار چرا
یا علی
ای پیک راستان خبر یار ما بگو....احوال گل به بلبل دستان سرا بگو.....ما محرمان خلوت انسیم غم مخور.....با یار آشنا سخن آشنا بگو.....برهم چو میزدآن سر زلفین مشکبار.....با ما سر چه داشت زبهر خدا بگو.....آن کس که منع ما زخرابات می کند.....گو درحضورپیر من این ماجرا بگو.....گردیگرت برآن دردولت گذربود.....بعداز ادی خدمت وعرض دعا بگو.....هرچندما بدیم تو مارابدان مگیر.....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو....بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان.....با این گدا حکایت آن پادشاه بگو.....جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند....بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو.....جان پرور است قصه ارباب معرفت.....رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو