92/7/6
12:38 ع
خوب بالاخره انتظار ها به سر آمد و موفق شدیم به کدخدا سلامی کنیم و حال واحوالی بپرسیم.
بوی پیشرفت و رفاه و آزادی و راحت شدن از دست این تندرو های افراطی که هی دم به دم امام خمینی رو به رخ ملت می کشند ، می آید
اصلن چه معنی می دهد آدم سر هیچ و پوچ با کدخدا قهر باشه؟؟
مردم دنیا رو نگاه کنید چقدر خوشبختند زیر سایه کدخدا ، اون وقت ما قهر باشیم با کدخدا ؟؟؟ نه نه هرگز ما دل خدا را آزرده نخواهیم کرد از خودمون.
تبریک میگیم به رییس جمهور رشید و پرتوان و حقوق دان و سیاست مدار که ما را بالاخره با کدخدا آشتی داد...
آخه چه معنی میده حمایت از فلسطین و لبنان و حزب الله و عراق و سوریه و شیعیان بحرین و........بابا بیخیال اینها.......وقتی کدخدا با ماست چه نیازی به این کشورهای فقیر و ناچیز ؟ اصلن ول کنید این همه شعار ها رو ....خوش باشید که خوشی ها در راه است....
92/7/3
1:20 ع
«آوریل 2003 میلادی، درشرایطی که تانکهای امریکایی در خیابانهای بغداد حرکت میکردند، این نگرانی در تهران شدت میگرفت که شاید پس از عراق نوبت ایران باشد.» یک ماه بعد، ایران در اقدامی بیسابقه و با واسطه سوئیسیها، نامه برای دولت امریکا فرستاد که در آن آمادگی خود برای حل همه اختلافها اعلام کرده بود.
ای پیک راستان خبر یار ما بگو....احوال گل به بلبل دستان سرا بگو.....ما محرمان خلوت انسیم غم مخور.....با یار آشنا سخن آشنا بگو.....برهم چو میزدآن سر زلفین مشکبار.....با ما سر چه داشت زبهر خدا بگو.....آن کس که منع ما زخرابات می کند.....گو درحضورپیر من این ماجرا بگو.....گردیگرت برآن دردولت گذربود.....بعداز ادی خدمت وعرض دعا بگو.....هرچندما بدیم تو مارابدان مگیر.....شاهانه ماجرای گناه گدا بگو....بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان.....با این گدا حکایت آن پادشاه بگو.....جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند....بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو.....جان پرور است قصه ارباب معرفت.....رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو