نکات پرس/ احمدینژاد در تبلیغات انتخاباتی خود بطور خاص، تمرکز ویژهای روی موضوع سیاست خارجی نداشت اما شعار بازگشت به ارزشهای مورد تأکید امام و رهبری معظم انقلاب، برای همگان روشن میساخت که این عرصه نیز قرار است دستخوش تحول چشمگیری شود. هشدار برخی از رقبا و نیز غربیها درباره بروز بحران در روابط خارجی به همین واقعیت مربوط میشد. آنان، تلاش برای ناتوان نمایاندن دولت نهم در سیاست خارجی را ابتدا از سوژههای نازلی مثل ادعای دروغ اعتراض رئیس جمهور سوریه به نحوه برگزاری مراسم استقبال از وی آن هم به دلیل انتقال این مراسم از کاخ سعدآباد به خیابان پاستور آغاز کردند. اما وقتی احمدی نژاد با دستی پر از ایدههای جدید رهسپار اولین سفر خود به سازمان ملل شد همگان رویکرد جدید نظام برای خروج از انفعال در تعاملات دیپلماتیک را به چشم خود دیدند. علامت سؤال احمدینژاد در برابر حق بیشتر میزبان سازمان ملل نسبت به سایر کشورها، نبودن نماینده دائمی برای 2/1 میلیارد مسلمان در شورای امنیت، مخالفت با آپارتاید هسته ای- که با گرانفروشی سوخت هستهای به میزان 10 برابر قیمت واقعی همراه است- اعلام فروش سوخت هستهای ایران با قیمت 30 درصد ارزانتر از دنیا و ارائه طرحی حاوی مشارکت کشورهای دیگر در برنامه هستهای ایران برای اعتمادسازی تنها بخشی از موضوعاتی بود که کشورهای قدرتمند را به تأمل وا میداشت.
طبیعی بود که قدرتهای حاکم که به چیزی جز تعلیقهای مکرر و بهانه جوییهای بی دلیل برای استمرار آن نمیاندیشیدند، چنین ایدههایی را که همزمان با آغاز به کار مرکز یو سی اف اصفهان مطرح میشد، نمیپسندیدند. آنها از طریق شورای حکام آژانس با قطعنامهای به استقبال دولت نهم رفتند که در آن تعلیق کامل تمام فعالیتها و از جمله یو سی اف و فراهم آوردن امکان دسترسی بازرسان به اشخاص، اسناد و مراکز خاص حتی نظامی و تحقیقاتی خواسته شده بود.
در همین شرایط، گروههای رقیب به جای پشتیبانی از مجموعه جدید منتخب مردم در اولین روزهای اول فعالیت، صریحاً این سیاستها را محکوم میکردند. مجاهدین انقلاب در ابتدای مهرماه در بیانیهای به صراحت حق هستهای ایران به عنوان یک مسئله ملی را محکوم کرد و مسئولیت چالشهای سیاست جدید هستهای را متوجه معرفی آمران(؟) و عاملان آنها دانست! پس از چند سال همنوایی گروههای دوم خردادی با گروهکهای ضد انقلاب، دیگر این موضعگیری حزب توده نیز برای ناظران چندان غریب نبود که «اظهارات بشدت غیر مسئولانه احمدی نژاد میهن ما را بار دیگر با بحران سیاسی جدید روبه رو کرده است و بی شک میتواند ایران را بیش از پیش به انزوای بین المللی کشانده و استقلال کشور را با خطرات جدی تری روبه رو سازد.»
اخباری که از جلسات گروههای دوم خردادی در آن مقطع شنیده میشد نشان میداد که مخالفت با عزم ملی برای دستیابی به حق خود داری چه انگیزههایی است. درآن زمان از اظهارات ابراهیم اصغرزاده در یک جلسه غیررسمی این گونه نقل شد که گفته است: «اصلاح طلبان روی حداقلها میتوانند به تفاهم برسند و این بستگی به عملکرد دولت احمدینژاد و پیروزی و شکست آن در پرونده هستهای دارد.» چند ماه بعد وقتی غرب با دیپلماسی روشنگر جمهوری اسلامی دیگر نتوانست ادعاهای دروغ بر ضد برنامه هستهای ایران را به صورت گزارش در برنامه اجلاس شورای حکام آژانس قرار دهد و عملاً این موضوع از دستور کار شورای مذکور خارج شد، رسانههای غربی همچون رویترز تصریح کردند، «دیپلماسی اروپا که مورد حمایت امریکا نیز بود در متوقف کردن برنامه هستهای شکست خورد.» اما روزنامههای جریان دوم خرداد با تیترهای منفی یا خنثی این شکست غربیها را «نرمش غرب» نامیدند و از این که پرونده هستهای ایران در روند عادیسازی قرار ندارد سخن به میان میآوردند. برخی از سران حزب مشارکت مثل احمد شیرزاد نیز پیشرفت ایران در زمینه هستهای را «کذب محض » خواندند و فناوری هستهای جمهوری اسلامی را در حد صفر و دستاوردها را « یک مشت مزخرفات» نامیدند. شمس الواعظین روزنامه نگار مرتبط با حزب کارگزاران هم درگفتوگو با بی بی سی مدعی ناکارآمدی دیپلماسی جمهوری اسلامی شد. دیگر بر افراطیون گریخته از کشور دفتر تحکیم مثل «اکبر عطری» حرجی نبود که در نشستی که از سوی سنای امریکا باعنوان افقهای دموکراسی در ایران برگزارشده بود، نسبت به هرگونه سازش با جمهوری اسلامی هشداردهد و غرب را از آن برحذر دارد. شمس الواعظین چندی بعد با ادعای بسیج کشورهای جهان (؟) علیه ایران به خاطر رویه احمدی نژاد، پیشنهاد کرد: «اگر در ماجرای انرژی هستهای دچار بحران شدیم تقاضای اعلام عدم کفایت دولت را بکنیم.»
این گونه اظهارنظرها امید به تغییر اوضاع داخلی ایران را به مرکز تصمیمسازی غربیها بازگردانده بود. استفن توویک رئیس مرکز سیاست خارجی انگلیس در آن زمان تصریح کرد: «با مشارکت اصلاح طلبان ایران، مسئله هستهای ایران حل میشود. لازم است که اصول سیاست انگلیس در قبال ایران به خوبی اعلام شود. ما مشارکت عناصر اصلاح طلب را چه در داخل بدنه قدرت و چه در خارج از آن خواستاریم.»
آنها متوجه بودند که حوزه این چالش طلبی فراتر از رئیس جمهور جدید است. چرا که وقتی اعلام همین سیاستها از سوی احمدینژاد در سفرهای استانی و نیز اجتماع میلیونها ایرانی در 22 بهمن 84 مورد استقبال مردم واقع شده بود، رهبر معظم انقلاب یادآور شدند: «رئیس جمهور حرف دل مردم را میزند.» این سخن به معنای تأیید جهت گیریهای دیپلماسی احمدی نژاد از سوی رهبر معظم انقلاب است. اظهارات دو ماه بعد یعنی ابتدای اردیبهشت 1385 آقای حسن روحانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی طبیعی بود که امیدواری چنین مقاماتی را در غرب فزونی بخشد و آنان را در پیگیری برنامههای موردنظرشان مطمئنتر سازد. وی در جمع اعضای حزب اعتدال و توسعه چنان سخن گفت که کارشناس رادیو فردا (وابسته به سازمان سیا) اظهارداشت: آقای حسن روحانی اقرار کرده جمهوری اسلامی در مقابل آژانس بین المللی انرژی اتمی، اتحادیه اروپا و جامعه جهانی چه به عمد و چه به غیر عمد، غیرصادقانه عمل کرده است. بی بی سی نیز یادآورشد: روحانی با انتقاد تلویحی از تیم جدید مذاکره کننده هشدار داده که بیش از آن که دیر شود باید برای حل مسئله هستهای با غرب به گفتوگو نشست. وی (روحانی) گفت: نتیجه انتخابات ریاست جمهوری باعث ناکامی مذاکرات شد. بی بی سی از این اظهارات نتیجه گیری کرد: «در ایران اجماعی فراگیر بین مراکز تصمیم گیر وجود ندارد.» روزنامه امریکایی نیویورک تایمز هم نوشت: «روحانی که پیش از این مذاکره کننده ارشد با اروپاییها بود گفته است، افکار عمومی مردم برای ما بسیار مهم است. از این رو عمیقاً به مردم باید تفهیم کنیم که برنامه هستهای تبعات دارد.»
اما مردمی که عزم آنها خصوصاً پس از دستیابی ایران به اولین زنجیره تولید سوخت هستهای برای این مقصود جزمتر شده بود، از درک لازم برای داعیههای مختلف برخوردار بودند. آنها سر همصدایی طیفهای مختلف مخالف دولت نهم در این امر را دریافته بودند و حرف دل خود را از کلام رهبرشان میشنیدند که تأکید میکرد:« همت و اعتماد به نفس مسئولان برای پیمودن راههای طولانی و دشوار و رسیدن به آرمانهای انقلاب از دورانهای گذشته بیشتر است. درچنین شرایطی امکان تحقق اهداف ارزشمند نظام اسلامی بیش از هر زمان دیگر وجود دارد.»
بخش دیگر از مانع شکنی دولت نهم در روابط بین المللی بازگشت به خواستههای قطعی و صریح امام خمینی درباره آرمان فلسطین بود. احمدینژاد در شرایطی کار خود را آغاز کرد که فلسطین صحنه اقبال مردم به اسلامگرایان جنبش حماس بود. رئیس دولت نهم در یکی از اولین اعلام نظرهای خود گفت: «اگر فلسطین، این مقطع کوتاه اما حساس را با موفقیت پشت سر بگذارد و فتنهها را خنثی کند محو رژیم صهیونیستی حتمی و امید برای تشکیل حکومت ملی فلسطین پر رنگ خواهد شد.» بازگویی آرمان امام خمینی درباره لزوم محو اسرائیل نه تنها در کشورهای حامی این رژیم که حتی در محیط جناحهای سیاسی ایران نیز واکنشهایی را برانگیخت. احمدی نژاد سپس در فاصله کوتاهی، بر یک واقعیت انکارناپذیر انگشت نهاد که دنیای اسلام و عرب را به هیجان و تحسین واداشت. او با اشاره به غیر مستند بودن ادعای نسلکشی یهودیان در اروپا، تحمیل عقوبت این نسل کشی اروپاییان (با پذیرش صحت آن) به ملت فلسطین و غصب سرزمین آنان با این دلیل را زیر سؤال قرار داد. نه تنها روزنامههای دوم خردادی بلکه شخص رئیس جمهور سابق به صورت تلویحی این نوع موضعگیری را با استدلال مشابه به نحوه برخورد با مسئله هستهای به چالش کشید. خاتمی گفت: «حرفهایی نزنیم که در دنیا صدها مشکل برای خود به وجود آوریم. اما رهبری انقلاب موضعگیری غربیها در برابر بیان چنین واقعیاتی را نشانه هراس آنها از توجه امت اسلامی به مسئله فلسطین دانستند. این توجه از مرزهای اسلام در آسیای شرقی تا اقصی نقاط آفریقا و نیز اقلیتهای مسلمان اروپا و امریکا را در برگرفته بود. از دست به دست شدن لوح فشرده اظهارات احمدی نژاد درکشورهای منطقه از جمله ترکیه گرفته تا بیان روزنامه نیجریهای که احمدی نژاد را «قهرمانی که ما به او نیاز داریم و باید از او فرمان ببریم.» توصیف میکرد، برای مخالفان رئیس دولت نهم جز غیض و کینه نسبت به رقیب پیروز انتخابات چند ماه قبل برنمی انگیخت و شاید تنها امید امریکا و غرب به همین واقعیت بسته شده بود. اگر بوش نسبت به نظرات احمدی نژاد درباره رژیم صهیونیستی ابراز «نگرانی بسیار» میکرد، با علم به مواضع مخالفان احمدی نژاد بود.
سرمقاله شرق (روزنامه متعلق به اعضای مرکزی حزب کارگزاران) در هفتم بهمن 1384 حاوی این «رهنمود» عجیب بود:اکنون که حماس در انتخابات پیروز شده است، سلاح بر زمین بگذارد و با رژیم صهیونیستی مذاکره کند. در حالی که حتی افرادی مثل آقای سیدعلی اکبر محتشمی پور برصحت این موضعگیریهای احمدی نژاد تأکید داشتند، حزب مشارکت این نظرات را باعث «روز به روز خدشه دار شدن اعتبار بین المللی جمهوری اسلامی » معرفی میکرد.
شاید تصور شود، این گونه موضعگیریها متعلق به گروههای افراطی و قهر کرده با آرمان امام(ره)، همچون حزب مشارکت بوده است اما اظهارات آقای سید محمد خاتمی در مصاحبه با «سی.ان.ان» واقعیت دیگری را نشان میداد. براساس آنچه از این مصاحبه خاتمی در رسانههای غربی پخش شد، او با بیان این که هر چه فلسطینیان بپذیرند برای ما محترم است، مدعی شده بود: «فکر میکنم جنبش حماس هم که در پی یک روند دموکراتیک به قدرت رسیده حاضر است در کنار اسرائیل زندگی کند. با این شرط که حقوق آن مراعات شود و با آن مانند یک حکومت و دولت فلسطینی برخورد کنند و فشار از روی حماس برداشته شود. سه ماه بعد وقتی اسماعیل هنیه نخستوزیر دولت خودگردان فلسطین به محضر رهبر معظم انقلاب شرفیاب شد، ایشان خطاب به او فرمودند: «بازگشت سرزمین فلسطین با همه بخشهای خود به فلسطینیها و تشکیل حکومت فلسطینی در این سرزمین امکان پذیر است و این قطعاً تحقق خواهد یافت.»
بدین ترتیب وقتی حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران «مجموعه نیروهای سیاسی» را به جلوگیری از چیزی که آن را «نهادینه شدن افکار رادیکال» مینامید دعوت و تأکید میکرد که «ما در واقع میخواهیم احمدی نژاد را متوقف کنیم» مشخص بود که او قصد پوشاندن واقعیتی فراتر از ناخشنودی از رویه احمدی نژاد را دارد.